ای ساربان آهسته ران، کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود
من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو
گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان، گویی روانم میرود
صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من
گرچه نباشد کار کم، هر کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود
ادامه...
سلام دوست مهربون. اول که خوش اومد !! و بعد بالاخره سومین ۲۶ تیر در حالی که غرق عشق مریم هستم هم رسید در حالیکه امسال از سالهای گذشته خبرهای خیلی بهتری از عاقبت به خیر شدن رابطه پاک ما می رسه . امیدوارم در سایه لطف خدا و دوستیهای شما همه ما خوشبخت و سربلند باشیم .
و وبلاگ ما را آنچنان توصیفی نشاید که شما را توصیف شاید و هندوانه ها خیلی سنگین باید و ما راتحمل وزن آنها را نشاید . آقا موفق باشید . راستی بهتون لینک دادم
سلام دوست مهربون. اول که خوش اومد !! و بعد بالاخره سومین ۲۶ تیر در حالی که غرق عشق مریم هستم هم رسید در حالیکه امسال از سالهای گذشته خبرهای خیلی بهتری از عاقبت به خیر شدن رابطه پاک ما می رسه . امیدوارم در سایه لطف خدا و دوستیهای شما همه ما خوشبخت و سربلند باشیم .
و اندر احوالات شما باید گفت دوستی چیزیس خوب و پاک در حفظ ان جد و تلاش فراوان باید کرد
سلام خوش اومدی
سلام سیا جون ....منتظر نوشته های جدیدت هستم...بابا یه کم به این سایتت رسیدگی بکن....خوش باشی.....
و وبلاگ ما را آنچنان توصیفی نشاید که شما را توصیف شاید و هندوانه ها خیلی سنگین باید و ما راتحمل وزن آنها را نشاید .
آقا موفق باشید . راستی بهتون لینک دادم
سیا جون...وبلاگت رو به روز کن