* داستان یک خواب *

به نام هستی بخش بخشنده

* داستان یک خواب *

به نام هستی بخش بخشنده

این دفعه واقعا اومدم

تنهائیم را با تو قسمت می کنم - سهم کمی نیست
گسترده   تر  از   عالم   تنهای  من  عالمی   نیست
سلام به همگی
من نیما (نیا) هستم
از اومدن من خوشحال نشدید
میدونم خودتون متوجه میشید من مثل آقا سیا طبع شاعری ندارم
ولی امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید و چند صباحی منو تحمل کنید
راستشو  بخواید هنوز نمی دونم کدوم خوابمو واستون تعریف کنم
نخندین ها :
دیشب خواب عمو پورنگ و  دیدم
همگی که باهاش آشنائی دارید
***
اگه چشماتون درد گرفت ببخشید چون صورتی رنگه ساله : این رنگی نوشتم 
***
بیشتر از این مزاحمتون نمیشم
سنجد :  بر می گردم

نظرات 2 + ارسال نظر
نيما سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 ب.ظ

خسته می شدم اگه بيشتر می نوشتم؟؟؟؟؟؟؟؟

الپاچینو پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ب.ظ

تولد میگیرین تنها تنها مبارک باشه سیا خوش بگزره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد