* داستان یک خواب *

به نام هستی بخش بخشنده

* داستان یک خواب *

به نام هستی بخش بخشنده

کیمیاگر و صحرا

 

به نام هستی بخش بخشنده

 

سلامی به رنگ تند زندگی که هر شاپرک رهگذر را شیفته ی خود ساخت ولی ساکنان دائم اش گاه از رنگ تنداش دلزده می شوند.

 

یه چند روزی هست که بدجور هوس کردم یه چیز مهمی رو توی وبلاگ بنویسم ولی متأسفانه وقت نکردم .

نمی دونم تا حالا < کتاب کیمیاگر > پائولو کوئلیو رو خوندید یا نه . به احتمال خیلی زیاد بیشتر شما با این کتاب آشنا هستید ولی من که کمی یا شاید خیلی از قافله عقب بودم تازه این اعجوبه ی زمان رو کشف کردم !

باور کنید یک لحظه به نظرم رسید که بهتره وبلاگ رو بی خیال شم آخه من هر چی رو که می خواستم به شما بگم این کتاب همه اش رو گفته فقط به جای زیبای تنها ( که ساخته ی خودم بود ) پائولو نوشته افسانه ی شخصی و بعضی از لغات مشابه دیگه .

وقتی که کتاب رو تموم کردم دلم می خواست دوباره از اول شروع کنم به خوندنش اولین یا شاید دومین کتابی بود که ارزش چند بار خوندن رو داشت . حالا هم اومدم بگم اگه دوست داشتید بجای اومدن به وبلاگ داستان یک خواب برید و چند بار این کتاب رو مو به مو بخونید ! ولی خب اومدن به وب آق سیا یه منفعت هایی علاوه بر مضراتش داره ! ( غیر از اینه ؟ )

پس منتظر دیدار شما با سانتیاگو و کیمیاگر شاهین به دوش ( که شخصیت مورد علاقه من بود ) هستم.) صحرا که نقش اول بود رو جا انداختم .

به امید تحقق یافتن افسانه های شخصیه تک تک شما .

 

یه چیز دیگه اگه اهل فیلم و کارتون هستید ( شاید باعث تعجبتون بشه ولی من عاشق کارتونم اونم از نوع چشم درشتش ! ) بهتون پیشنهاد می کنم کارتون kenshin  و فیلم سینمایی لئا ( که تلویزیون هم پخش اش کرد ) رو نگاه کنید . ( اگه هم براتون ایضاً و قبلاً نگاش کردید ایراد نداره برید روزنامه بخونید )

 

قربون شما آق سیا